ماهگرد ملوسکها
چقدر این روزها و ساعتها و ثانیه ها زود میگذرن انگار همین دیروز بوذ که فهمیدم حامله هستم انگار همین دیروز بود که فهمیدم فرگلم داره ابجی میشه چقدر این روزها با وجود همه سختیهاش شیرینه پر از شکار لحظه ها از کارهای دخملا از حرف زدن هاشون از دلبری کردن هاشون از بازی کردن هاشون این ملوسکهای شیرین زبون دوباره 7 آذر ماهگردشون از راه رسید و قلب مامانو و بابا با یادآوری لحظه تولدشون به لرزه در اومد نازنینم قشنگم فرگلم سی و چهار ماهگیت مبارک شیرینم مهربونم سوگلم هفده ماهگیت مبارک ...
نویسنده :
مامان دوتا گل
23:29